گزارش جدیدی که توسط شرکت «فارستر ریسرچ» (Forrester Research) منتشر شده است، تأثیرات آینده هوش مصنوعی مولد و چگونگی تأثیر این فناوری بر مشاغل یقه سفیدها را پیشبینی میکند.
یقهسفید (white-collar) اصطلاحی است که در بعضی کشورها به کارکنان حقوق بگیری که کارهای حرفهای یا نیمه حرفهای دفتری مانند مدیریت، فروش و … را انجام میدهند، گفته میشود. این اصطلاح تعریف مستقیمی است از اصطلاح انگلیسی White-collar worker که در اوایل سده بیستم در آمریکا رایج شده بود. اصطلاح کارگران یقه سفید در واقع برای نشان دادن تفاوت این افراد با کارگران یقه آبی (Blue-collar worker) به وجود آمده که به کارگرانی که کارهای یدی را انجام میدهند، گفته میشود. در زبان فارسی معمولاً واژه «کارمند» در اشاره به کارگران یقه سفید و «کارگر» در اشاره به کارگران یقه آبی استفاده میشود.
کارکنان یقه سفید معمولاً وظایف شغلیشان را در یک مجموعه اداری به انجام میرسانند. آنها کارکنانی با مهارت بالا و به طور رسمی آموزش دیده هستند. تعداد زیادی از کارکنان یقه سفید از قبیل حسابداران، بانکداران، وکلا و مشاورین املاک، خدماتی حرفهای را برای مشتریان فراهم میکنند. دیگر کارکنان یقه سفید از قبیل مهندسان و معماران، خدماتی را برای بازرگانیها، تعاونیها و موسسات دولتی فراهم میکنند.
اما در شرح این گزارش در مورد هوش مصنوعی مولد و قابلیت جایگزینی آن با میلیونها شغل در آینده نزدیک آمده است: مجموعهای از فناوریها و تکنیکهایی از مجموعههای عظیم دادهها از جمله مدلهای زبان بزرگ برای تولید محتوای جدید مانند متن، ویدیو، تصاویر، صدا و کد استفاده میکنند. ورودیها ممکن است درخواستهای زبان طبیعی یا سایر ورودیهای غیر کد و غیر سنتی باشند.
فارستر به این یافته اشاره و خاطرنشان کرد که این فناوری تا سال ۲۰۳۰ جایگزین تقریباً ۲.۴ میلیون شغل در ایالات متحده خواهد شد. این به این معنی است که حضور انسانها برای این کارها ضروری نخواهد بود و فناوری خودکار همه چیز را به دست خواهد گرفت. هوش مصنوعی مولد ممکن است بر ۱۱ میلیون شغل دیگر در ایالات متحده نیز تأثیر بگذارد.
در این گزارش تاکید شده است که مشاغل یقه سفیدها عمدتاً تحت تأثیر قرار خواهند گرفت. نقشهایی که ممکن است در معرض خطر قرار گیرند عبارتند از نویسندگان فنی، دستیاران تحقیقات علوم اجتماعی، ویراستاران و کسانی که در سمتهای اداری هستند.
در این گزارش آمده است: اگر بخواهیم روشن بگوییم، هوش مصنوعی مولد در واقع به دنبال مشاغل یقه سفیدها است. اتوماسیون و هوش مصنوعی به طور کلی تا سال ۲۰۳۰ جایگزین ۴.۹ درصد مشاغل در ایالات متحده خواهد شد.
کارشناسان ضرر ۰.۶ درصدی ناشی از اتوماسیون را تا سال ۲۰۳۰ با تأکید بر اینکه اتوماسیون جایگزین مشاغلی میشود که مدیریت آنها سختتر است، مانند استفاده از رباتها برای کمک به کارگران در سال ۲۰۲۰ در طول همهگیری کووید-۱۹ پیشبینی کردهاند.
علاوه بر این، هوش مصنوعی مولد قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ نزدیک به ۳۰ درصد مشاغل را با اتوماسیون جابجا کند. در این گزارش آمده است که هوش مصنوعی مولد درصد فزایندهای از تمام مشاغل از دست رفته در ایالات متحده را به دلیل اتوماسیون و هوش مصنوعی تشکیل خواهد داد و از آمار ۹.۳ درصد فعلی صعود خواهد کرد و به طور کلی به ۳۰.۴ درصد تا سال ۲۰۳۰ خواهد رسید.
با این حال، نرخ از دست دادن شغل در دو سال آینده به احتمال زیاد تا زمانی که سوالات و چالشهای مربوط به حقوق مالکیت معنوی، حق نشر، سرقت ادبی، تعصب، اخلاقیات و قابلیت اطمینان حل و فصل نشود، به احتمال زیاد پایین باقی خواهد ماند.
نقشهای مبتنی بر انسان هنوز ضروری هستند
اگرچه شرکت فارستر تأکید میکند که این فناوری میتواند به عملکرد ضعیف نیز منجر بشود. به عنوان مثال، مدلهایی مانند ChatGPT اغلب «چرندهای منسجم» تولید میکنند که مشکلاتی را به وجود میآورد که در نتیجه باید به صورت دستی رفع شوند.
کارشناسان هشدار میدهند که شرکتها باید استعدادهای جدید، کمیاب و باارزش مانند توسعه دهندگان، تحلیلگران کسب و کار، مهندسان پرسش و حتی متخصصان اخلاق را استخدام کنند. بازار این استعدادها داغ خواهد بود. از طرف دیگر اگر سرعت تغییر خیلی سریع باشد، ممکن است استعدادهای ارزشمند را از دست بدهید.
مهندسی پرسش یک مفهوم در هوش مصنوعی است که به پردازش زبانهای طبیعی است. در مهندسی پرسش، توصیفی از کاری که هوش مصنوعی باید انجام دهد در ورودی جای میگیرد.
همچنین در برخی از سناریوها ممکن است که وظایف خودکار نتایج ضعیفتری به همراه داشته باشد، اما شرکتها ممکن است همچنان احساس کنند که مجبور به پذیرش هوش مصنوعی هستند. شرکتها باید مشاغلی را شناسایی کنند که بیشترین سود را از اتوماسیون میبرند تا هوش مصنوعی مولد را به خوبی در امور خود ادغام کنند.
کارکنان باید در مهارتهایی مانند مهندسی پرسش و اصلاح ورودیها برای دستیابی به نتایج خاص آموزش ببینند.
در این گزارش آمده است: شرکتها نمیتوانند برای هر احتمالی برنامهریزی کنند، اما میتوانند یک استراتژی هوش مصنوعی مولد ایجاد کنند که آنها را برای دوران فراگیری هوش مصنوعی مولد در محل کار آماده کند. استراتژی آنها باید شامل سرمایهگذاریها، تعبیه نردههای محافظ و ایستهای بازرسی باشد. / راهبردمعاصر