آیا این به تدریج تبدیل به وضعیتی میشود که دیگر انسانها هیچ کاری انجام نمیدهند و همه کارها را هوش مصنوعی انجام میدهد؟ آیا انسانها بیاستفاده خواهند ماند؟ این پرسشی است که مایکل اشلی مشاور سابق شرکت دیزنی و نویسنده بیش از ۲۰ کتاب پرفروش آن را در مقالهای که برای نشریه معتبر فوربس نوشته پاسخ داده است. او نوشت:
دو روز پیش دوستی با افتخار به من گفت که یک کارت تبریک جذاب برای فارغ التحصیلی پسر نوجوانش نوشته است.
او چنین اعتراف کرد: “باشه.” «من ننوشتم. چت جیپیتی آن را انجام داد.» من در مورد استفاده از این چت ربات قدرتمند برای نوشتن مقالات تحقیقاتی طولانی – حتی برای ایجاد پستها در رسانههای اجتماعی – شنیده بودم. اما یک پیام تبریک شخصی به فرزندتان؟ پرسیدم نوشتههای کارت شما چقدر بود؟ پاسخ داد حدود ۲۰۰ کلمه.
پرسیدم نمیخواستی خودت چیزی شخصی به پسرت بگویی؟ پاسخ داد: «بله حتما. اما هوش مصنوعی میتواند آن را خیلی بهتر بگوید. من نویسنده نیستم.»
و واقعیت این است اگر او به هوش مصنوعی اجازه دهد که به جایش فکر کند و آن را انجام دهد، هرگز نویسنده نخواهد شد.
نقطه اصلی چالش واقعی هوش مصنوعی در اینجا نهفته است: این تهدید چندان مطرح نیست که هوش مصنوعی جهان را به سبک ترمیناتور ناگهان منفجر خواهد کرد، اگرچه هنوز هم این جزو گزینههای روی میز است.
بلکه هوش مصنوعی با تضعیف معنای انسان بودن، کلا غائله را ختم میکند.
بر اساس گزارش نشریه ساینتیفیک، زمانی که رانندگان تاکسیهای انگلیسی به جای تکیه بر مسیریاب آنلاین مکلف بودند ۲۵ هزار خیابان شهر را به خاطر بسپارند، مغز بزرگتری داشتند. در این نشریه آمده است: «النور مگوایر، عصب شناس، کشف کرد که رانندگان تاکسی لندن نسبت به افرادی که از نظر سن، تحصیلات و هوش مشابه بودند، اما راننده تاکسی بودند، ماده خاکستری بیشتری در هیپوکامپ خلفی خود داشتند. به عبارت دیگر، رانندگان تاکسی نسبت به همتایان خود دارای مراکز حافظه پرقدرتتری بودند.»
این همه داستان نیست. قرنها پیش، دریانوردان در زمینه اتکا به خود، نمونه بودند. به دلیل نداشتن جیپیاس، و حتی نقشه، آنها از ستارهها، ماه، سیارات و خورشید برای حرکت در اقیانوسهای وسیع در هنگام عبور از کره زمین استفاده میکردند. اما این روزها وضعیت چطور است؟
به سختی میتوانید یک راننده تاکسی یا اوبر را پیدا کنید که بدون مشورت با گوشی هوشمند خود بتواند با طی مسافتی چندین مایلی شما را به مقصد برساند.
در مورد ریاضی هم همینطور است. همین چند سال پیش دانش آموزان میتوانستند ضرب و تقسیم طولانی را بطور ذهنی انجام دهند. بنا به گزارشها، باز آلدرین، فضانورد ناسا از یک خطکش محاسبه آنالوگ برای محاسبه فرود خود در آخرین لحظه استفاده کرد. امروز وضعیت چطور است؟ اکثر ما به ماشین حساب متکی هستیم. ما نمیتوانیم برای نجات جانمان مسالهای را حل کنیم.
اکنون چت جیپیتی آمده است و ناگهان، ما خیلی بیشتر از پیش کارهایمان را به ماشینها برونسپاری میکنیم. هفته گذشته، وال استریت ژورنال در مقالهای فاش کرد که هوش مصنوعی کارهای اداری را از بین میبرد و مشاغل کارمندان بخشهای اداری را نابود میکند.”
طبق گزارش بلومبرگ، با ادامه این روند، “تقریباً ۷۸۰۰ شغل شرکت آیبیام را میتوان با هوش مصنوعی و اتوماسیون جایگزین کرد.” به همین ترتیب، مک دونالد و دیگر فست فودهای زنجیرهای قصد دارند راه چین را دنبال کنند و مشاغل خدماتی را برای کاهش هزینهها خودکار کنند.
و، البته، بسیاری از خواربارفروشیها در حال حاضر این امکان را ارائه میکنند که مشتریان خودشان بدون حضور صندوقدار تسویه و فروشگاه را ترک کنند که بار دیگر مشاغل افراد را از بین میبرد.
این برای بشریت به چه معناست؟
اگر به باورهای منتشر شده در نشریه دانشگاه امآیتی توجه کنید، میبینید چت جیپیتی فقط آموزش را «تغییر» میدهد، نه اینکه آن را نابود کند.
در این نشریه نوشته شده است: «چترباتهای پیشرفته میتوانند به عنوان کمکهای قدرتمند کلاس درس استفاده شوند که درسها را تعاملیتر میکنند، سواد رسانهای را به دانشآموزان آموزش میدهند، برنامههای درسی را شخصیسازی میکنند، در وقت معلمان صرفهجویی میکنند، و موارد دیگر».
اما من با این موافق نیستم. هنگامی که برای اولین بار شرکت خلاقیت خود را در سال ۲۰۱۵ راه اندازی کردم، خدمات مربیگری مقاله نویسی برای ورود به دانشگاه را ارائه میکردم.
در طول دو سال، دهها دبیرستان را مربیگری کردم و فهمیدم هیچ کس نمیتواند به تنهایی یک مقاله خوب بنویسد. (و این پس از آن بود که دانشگاهها الزامات تعداد کلمات مقالات را به شدت کاهش دادند و کار را آسانتر کردند.)
علاوه بر این، بسیاری از این جوانان حتی نمیتوانند یک موضوع را به تنهایی انتخاب کنند. آنها فاقد خلاقیت برای رویاپردازی ایدههای خود بودند، بسیار کمتر از مهارتهای تفکر انتقادی برای قرار دادن خود به جای مخاطبانشان .
اما همه آنها معدل خوب یا عالی داشتند و از مدارس خصوصی در اورنج کانتی و لس آنجلس آمده بودند که منعکس کننده سیستم آموزشی ضعیف آمریکا است.
و اکنون به ما میگویند که چت جیپیتی برای دانش آموزان ما یک موهبت است؟
کمکهای چت جیپیتی بدان معنا نیست که چنین فناوریای باید یک تکیهگاه مانند عصا باشد و بتدریج تواناییهای من را نابود کند.
باید یک همزیستی اتفاق بیفتد: هوش مصنوعی باید تصدیگری فردی انسان را در عرصههای مختلف به قلههای بلندتری ارتقا دهد نه اینکه جایگزین آن شود.
از آنجایی که چت جیپیتی، گوگل بارد و سایر تکرارهای هوش مصنوعی به سمت درجات گیجکنندهتری پیش میروند، فراموش نکنیم که این برنامهها برای خدمت به ما هستند نه جایگزین ما. و این پیام فقط متوجه بسیاری از تامینکنندگان فناوری نیست که شگفتیهای نوآوری را به ما ارائه میکنند.
این نکته مخصوص شما مصرفکننده عزیز است. دفعه بعد که فرصتی برای نوشتن کارت فارغ التحصیلی فرزندتان داشتید، خودتان این کار را انجام دهید. همینطور که برای مسیریابی باید GPSخود را رها کنید تا خودتان راه را پیدا کنید.
اینها تنها معدودی از لذتهای واقعی انسان بودن هستند.