به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، دامنه هوش مصنوعی امروز بیش از هر زمان دیگری گسترده و به یکی از حوزههای اساسی و مهم در علوم دنیا تبدیل شده است، میتوان گفت که تغییرات در هوش مصنوعی میتواند تحولات بسیاری در فناوری اطلاعات به وجود آورد. در واقع هوش مصنوعی را میتوان هوش ماشینها نیز نامید. این علم شاخهای از علوم کامپیوتر است که راهکارهای الگوریتمی برای علوم مختالف ارائه میدهد.
صنعت نشر طی این سالها توانسته است با استفاده از هوش مصنوعی و بلاکچینها، تغییراتی در حود ایجاد کند، با توجه به توسعه و گسترش استفاده از فناوریهای روز در صنعت نشر، میزگرد «هوش مصنوعی، بلاکچین و آینده صنعت نشر کتاب» با حضور فتانه تقییاره، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و راهیل مهدیانطرقی، عضو هیئت علمی دانشگاه صداوسیما برگزار شد، کارشناسان در این زمینه در این میزگرد، عنوان کردند، تکنولوژی بلاکچین در زمینه زنجیره تامین محتوا و در صنعت نشر میتواند اثرگذار باشد.
تکنولوژیهای امروزی و هوش مصنوعی، چه کمکی به صنعت نشر، به خصوص حوزه علمی داشته است؟
راهیل مهدیان: امروز صنعت نشر مثل صنایع دیگر تحت تاثیر تکنولوژیهای روز و هوش مصنوعی قرار گرفته و به دنبال آن کاربرانی که از صنعت نشر بهره میبرند و خواننده کتاب هستند، میتوانند از امکانات جدید و ابزاری که هوش مصنوعی در اختیار آنها قرار داده است به نحو بهتری استفاده کنند. در دهه ۷۰ که دانشجو بودیم در نهایت با جستوجوی کتابفروشیهای اطراف دانشگاه تهران میتوانستیم کتابهایی را که نیاز داریم پیدا کنیم، یا اینکه استادان کتابهایی را معرفی کرده بودند و میتوانستیم از کتابخانههای دانشگاه آنها را تهیه کنیم؛ بنابراین به دو یا سه جلد کتاب محدود میشدیم.
این نهایت دسترسی به کتاب بود و موجب میشد نتوانیم در حوزههایی که به کار و رشته تحصیلیمان مربوط میشد عمیقتر یاد بگیریم یا اینکه کتابهایی وجود داشته باشد تا بتوانیم تمرین و مطالعه بیشتر و تسلط بیشتری پیدا کنیم؛ بنابراین به استادان و متخصصان حرفهای وابسته بودیم. البته این موضوع، خوبیهای خودش را داشت و ارتباطات انسانی را تقویت میکرد و بحث استاد و شاگردی و مراد و مریدی در آن زمان بیشتر به چشم میآمد؛ اما امروز با پیشرفت تکنولوژی و گسترش اینترنت خیلی از محققان و دانشجویان ترجیح میدهند، برای دسترسی به منابع علمی به اینترنت مراجعه کنند و به شخص دیگری مراجعه نکنند. این امر به آنها کمک میکند اگر مطلبی را با قلم یک نویسنده متوجه نشدند، کتابهای دیگری را در آن حوزه پیدا و مطالعه کنند و اطلاعات دقیقتر و عمیقتری نسبت به آن موضوع به دست آورند؛ بنابراین استفاده از اینترنت میتواند یک مزیت باشد.
امروز میتوان درباره کتابهای مختلف، خلاصههایی در اینترنت پیدا کرد. همیشه بخشی از وقت مخاطبان صرف این موضوع میشود که آیا محتوای مورد نظر، در یک کتاب وجود دارد یا خیر؟ بنابراین امروزه موضوع خلاصه کردن محتوا مطرح که بهواسطه «هوش مصنوعی» میسر شده است. این امکان وجود دارد درباره مقالات و کتابها، خلاصهای در حد یک یا چند پاراگراف پیدا کنید که بتواند اصل موضوع کتاب را به طور موضوعی برای شما بیان کند.
درگذشته امکان پیگیری دزدی علمی، آنچنان وجود نداشت برای کشف آن به تخصصص و مطالعه عمیق نیاز بود؛ اما امروزه به کمک هوش مصنوعی این امکان ایجاد شده که با دقت بسیار بالا متون زیادی را در اینترنت جستوجو کند. حتی میتواند یک خط از آن متنی که نویسنده در مقاله یا کتاب خودش آورده، اگر مشابهتی در جای دیگری دارد را با دقت مشخص کند. همچنین مشخص میکند، چند درصد از متن، متعلق به خود شخص نویسنده است و چند درصد نیست.؛ بنابراین فناوری کمک میکند، متن آیا متعلق به خود نویسنده است یا از جای دیگری گرفته شده. این شناسایی با تکنیکهایی مثل واترمارکینگ مشخص و آنها را نشانهگذاری کرد که آیا درباره این مطلب اصالت وجود دارد یا اینکه به نوعی سرقت شده است.
بسیاری از کلماتی که استفاده میکنیم انگلیسی است و ارائه ترجمه سازگاری که حداکثر متخصصان یک حوزه در آن توافق داشته باشند در ۱۵ یا ۲۰ سال گذشته غیرممکن بود. هرکسی در محافل دانشگاهی، آن چیزی که به ذهنش میرسید، مطرح میکرد. اما با توجه به دسترسیهایی که در اینترنت وجود دارد و امکاناتی که هوش مصنوعی در اختیار قرار داده است، میتوانیم کلمات تخصصی خودمان را یکسان کرده و مفاهیم یکسانی را در ذهن داشته باشیم؛ همچنین همان مفاهیم مشترک را در مقالات و نوشتهها و کتابهایمان منتقل کنیم. به نظرم یک ابزار قدرتمند در اختیار داریم برای اینکه تا جایی که ممکن است زبان فارسی را پاس بداریم و از آن استفاده کنیم.
میدانیم، در بسیاری از متون تخصصی، ممکن است غلط نگارشی و دستور زبانی وجود داشته باشد؛ امروزه نرمافزارهای بسیاری در حوزه زبان انگلیسی تولید شده، متن از لحاظ نگارشی مورد تایید و صحت قرار میدهند. برای کسانی که در شبکههای اجتماعی متنهایی با غلطهای املایی برای یکدیگر میفرستند و این موضوع برای آنها بهصورت یک عادت درآمده است، ممکن است خیلی به آن توجه نکنند و اینها موضوعاتی است که میتوانیم با استفاده از هوش مصنوعی و یادگیریهایی که به ماشینها داده شده است کنترل کنیم که متن نگارش شده از لحاظ ادبی و نگارشی، متنی درست و صحیح و در آن اشکالی وجود نداشته باشد.
در حوزه تحقیقاتی زمان که محققین میخواهند تحقیقات خود را نشر دهند نیاز است، بخشی از اطلاعات و دادهها را از منابع دیگر گزارش کنند. درگذشته برای گزارش کردن بسیاری از اینها نیاز بود که محقق به برخی سازمانهای خاص رجوع کند و این اطلاعات در قالب منحنیهای خاص و جداول در اختیار او قرار داده میشد، درحالیکه ممکن بود این منحنیها و جدولها مطلوب خواننده یا در حوزه تخصصی محقق نباشد؛ همچنین جداول و منحنیهایی که سازمان مربوطه در اختیار محققان قرار میداد مرسوم و متداول نبود. امروزه بحث personalization data به کمک هوش مصنوعی را داریم. اولاً بسیاری از سازمانها مکلف هستند، اطلاعات عمومی خود را در اختیار جامعه قرار دهند و برای محقق نیز به کمک هوش مصنوعی این امکان فراهم شده، این دادهها را personaliza کند، بهعبارت دیگر با همان فرمت و مشخصهای که تحقیقات نیاز دارد و آن را میفهمد در اختیار داشته باشد و این موضوع امروزه به کمک هوش مصنوعی میسر شده است.
امروزه هوش مصنوعی در انتخاب محتوایی که مطالعه میکنیم چه تاثیری دارد و آیا میتواند در سلیقه و نظرات شخصی دخالت داشته باشد؟
در حوزه جستوجو پیشرفتهای مهمی را شاهد بودیم. گوگل و مایکروسافت در این حوزه، سابقه طولانی دارند و میتوانند جستوجوی کاربران را خیلی تخصصی و عمیقتر انجام دهند. جستوجوها درگذشته صرفاً جستوجوی متن بود اما امروزه، میتوانید براساس دادهها، تصاویر یا حتی ویدئوها و صوت، جستوجویی را در آرشیو دادهها یا جایی که مولد دیتا هستند انجام دهید و به این ترتیب نشرهای عمیقتر، دقیقتر و وسیعتری را داشته باشید و همه اینها به کمک فناوریهای وابسته به هوش مصنوعی میسر شده است.
در حوزه سیستمهای پیشنهاددهنده نیز امروزه این امکان وجود دارد، مخاطب یک کتاب از سوی هوش مصنوعی ارزیابی شود و بعد از گذر زمان با مطالعههایی که انجام میدهد و عناوینی که انتخاب میکند و به آنها امتیاز یا با توجه به تخصصهایی که خود شخص دارد هوش مصنوعی، پیشنهاد کتابهای بهتری را به او میدهد. همیشه فهرست کتابهایی که آن فرد میتواند بخواند و اطلاعات خوبی را از آن به دست آورد و در نهایت امتیاز بالایی را به آن انتخاب دهد به کمک سیستمهای پیشنهاد دهنده که کاملاً هوشمند عمل میکنند این امکان ایجاد شده است. این موضوع کمک میکند، در وقت و زمان صرفهجویی کنیم و زمان برای کتاب و مقالاتی صرف نمیکنیم که بعد از خواندن بگوییم: «این چه بود خواندم و کاش وقتم را برای خواندن یک کتاب ۳۰۰ یا ۴۰۰ صفحهای به امید اینکه مطلب مورد نظرم را بخواهم پیدا کنم صرف نمیکردم یا به امید اینکه حداقل نگارش و موضوعاتش باب میل من باشد صرف نمیکردم.» هوش مصنوعی براساس سابقه مطالعه و انتخاب مخاطب، ارزیابی بسیار دقیقی در لایه زیرین انجام میدهد و به پیشنهادهایی میدهد تا در انتخابهای بعدی، کتابهایی انتخاب شود که حتما با امتیاز بالا مواجه خواهد شد.
ارتباط هوش مصنوعی و صنعت نشر چگونه است؟
تقییاره: امروزه هوش مصنوعی در حال تبدیل شدن به فضای غالب زندگی بشر است. در نمایشگاه کتاب، حضور استارتاپهای ایرانی در حوزه هوش مصنوعی را شاهد بودیم. این حوزه از یک آینده فرضی به یک استارتاپ فارسیزبان و جوانمحور تبدیل شده است که زمینه طریق کسب درآمد میکند. یعنی چیزهایی که پنج یا ۱۰ سال پیش، شبیه یک رویای غیرقابل تحقق بود اکنون تحقق پیدا کرده است؛ بنابراین حرفهای بنده از جنس همان رویاپردازیهایی است که ۱۰سال پیش قابل تحقق به نظر نمیرسید؛ اما با دیدن غرفههایی در نمایشگاه احساس کردم، شاید چند سال بعد که به نمایشگاه میآیم خیالپردازیهای امروز من تبدیل به واقعیت و استارتاپ شده باشد.
آینده صنعت نشر بهواسطه فناوری بلاکچین را چگونه میبینید؟
تقییاره: تا آینده را نشناسیم نمیتوانیم آن را خلق کنیم، اما احتمال خلق آن از سوی ناشران دانشبنیان وجود دارد. چگونه میتوانیم بلاکچین را به صنعت نشر مربوط کنیم؟ شاید زنجیره بلوکی، خودش بهطور مستقیم به صنعت نشر اتصالی نداشته باشد. ممکن است بلاکچین مستقیم در صنعت نشر استفاده نشود، اما از طریق انقلاب صنعتی چهارم این اتصال را داریم. یکی از چالشهای اساسی این حوزه این است که کاربرد بلاکچین در صنعت نشر به سرمایهگذاریهای عظیمی نیاز دارد. مشکل بعدی، بحث محیط زیست است، چراکه حوزه بلاکچین، مصرف انرژی زیادی دارد، سوال این است که آیا مزایای بلاکچین آنقدر است که بخواهیم بهخاطر آن اتصال پروژکتور از دست بدهیم؟ آیا مزایای بلاکچین آنقدر است که بخواهیم اینقدر کربن تولید کنیم؟ مساله بعدی مقاومت در برابر تغییر است، ناشران، معمولا این تغییر عظیم را دوست ندارند.
بسیاری از ناشران حرفهای معتقدند، جریان اصلی فناوری تحولآفرین اکنون در حوزه بلاکچین است، البته این ادعای من نیست، بلکه ادعای بسیاری از افراد بنام این حوزه است. یکی از مهمترین تاثیراتی که بلاکچین در همه حوزهها میگذارد، بحث تمرکززدایی است. بلاکچین قراردادهای هوشمند را پشتیبانی میکند و با توجه به اینکه اجازه میدهد، این قرارداد، همتا به همتا پیش رود بدون اینکه نفر سومی بخواهد بر آن نظارت کند.
بحث بسیار مهمی که توانایی محوری بلاکچین است، حفظ داراییهای فکری یعنی بحث IP است. میتوانیم داراییهای فکری را از طریق بلاکچین بسیار بهتر محافظت و ردیابی کنیم و حق تالیف و مولف را به صاحبش برگردانیم. مسالهای که یکی از معضلات اصلی صنعت نشر است، حتی در صنعت نقاشی و موسیقی نیز چنین کاربردی از بلاکچین وجود دارد. یعنی هر جا که خلق اثر داریم، مساله حفاظت داراییهای فکری یک معضل است و بلاکچین در این زمینه میتواند راهگشا باشد.
در بحث زنجیره تامین محتوا، از فروش بهتر تا تولید همکارانه، بین نهادهای مختلف در حوزه بلاکچین تسهیل و تسریع میشود؛ بنابراین فناوری بلاکچین در زمینه زنجیره تامین محتوا و در صنعت نشر کاملاً میتواند اثرگذار باشد و به افزایش سود مولف و کاهش هزینههای ناشر کمک کند. اگر بخواهیم زنجیره چرخه حیات بلاکچین را نگاه کنیم، به نظر میآید که اکنون فناوریهای مالی از بلاکچین استفاده میکنند؛ البته صنعت نشر در برخی حوزهها مثل book chain، به این سمت حرکت کرده است.
اول باید بدانیم، بلاکچین چیست؟ اگر بخواهم بلاکچین را در یک جمله غیرتخصصی توضیح دهم ویژگی پارادایم شیفت و یک تغییر طرحواره در روش نگهداری داده است. یکی از ویژگیهای بلاکچین این است که اجازه میدهد که گرهها و بلوکها در عین این که به یکدیگر متصل هستند قابل ردیابی باشند و این ردیابی در چند جهت خودش را نشان میدهد. یکی اینکه کسی در آنها خرابکاری انجام ندهد و دیگری اینکه کسی که دستکاری میکند، نتواند انکار کند. یکی از ویژگیهای اصلی بلاکچین این است که علاوه بر اینکه مالکیت این داراییها ثبت میشود اجازه انتقال داراییها را نیز میدهد یعنی فرد A میتواند داراییهایش را به فرد B بفروشد و این فروش و جابجایی در بلاکچین حفظ میشود و قابل ردیابی است.
در بحث مربوط به بلاکچین، اعتماد همتا به همتا یا بدون تمرکز، باعث میشود کارایی این شبکه افزایش یابد و قابلیت ممیزی عمومی و امنیت ایجاد شود. مثال واضح آن که همه آن را شنیدهایم بیتکوین است. کسانی که خرید و فروش ارزهای دیجیتال را انجام دادهاند میدانند که بعضی از کشورها بیتکوین را بهعنوان ارز رسمی کشورشان در نظر گرفتهاند، اما همانطور که در بیتکوین مشاهده کردهاید هرچه در این فضا وجود دارد، کسی مالک آن نیست یعنی نه ملت، نه دولت و نه موسسهای صاحب آن نبوده و این ویژگی بلاکچین است که همه میبینند و خرید و فروش میکنند؛ اما کسی نیست که بخواهد بهصورت مرکزی بر آن نظارت و مدیریت کند و بدون چنین مرکزیتی در حال انجام است.
تغییرات کنونی صعنت نشر با نظر به فناوریهای امروزی چگونه ارزیابی میکنید؟
هنوز به کتابهای کاغذی علاقه داریم اما نسل جوان با ایبوکها ارتباط بهتری دارند و یکی از مشکلات من بهعنوان مدرس، دانشجویان عادت دارند، محتوای دیجیتالی ببینند و محتوای دیجیتالی استفاده کنند؛ بهنظر میرسد؛ ایبوکها بهواسطه تمایل نسل به استفاده از محتوای دیجیتال، ایبوکها در حال گسترش هستند. یک بحث دیگر گسترش ناشر مولف، که تقریباً از ۲۲ سال پیش در جهان آغاز شده است. به این معنا که مولف، داده تولید خود را بدون واسطه به دست خواننده و مخاطب میرساند؛ مثلا آقای کیم، یکی از نویسندگان پرفروشترین کتابهای دنیا سال ۲۰۰۰ -۲۰۰۱ این کار را انجام داد و فصل اول کتابش را نوشت و آن را بهصورت ایمیل برای خوانندگان کتاب فرستاد و بعد اعلام کرد: هرکسی که این کتاب را دوست دارد یک دلار بفرستد تا من فصل دوم این کتاب را بنویسم.
آمازون بهعنوان یک شرکت قدرتمند در این حوزه که ۵۰ درصد ۱۲۰ میلیارد دلار این حوزه در دستان اوست، شروع به حمایت از کارهای self-publishing کرده است؛ بنابراین زمانی که یک شرکت آمازون به این سمت حرکت میکند یعنی این حوزه اجتنابناپذیر است.
تحولاتی که فناوری بلاکچین در حوزه کسب و کارهای مرتبط با صنعت نشر ایجاد میکند به چه شکلی خواهد بود؟
دسته اول این است که مدلهای جدید کسب و کار چگونه خلق میشوند؟ مدلهایی که درآمد آن به دست مولف برسد. دسته دوم این است که قراردادها چگونه نوآورانه و اتوماتیکوار از سوی سامانه بسته شوند و چگونه فرآیند انتشارات از صفر تا صد آن میتواند متحول شود از تولید و فروش تا همکاری بین نهادهای مختلف.
اگر تولید و فروش شما مبتنی بر زنجیره بلوکی باشد، مولف از موقعی که مطلب خود را منتشر کرد، نخستین کسی که آن را خرید هم خبر به او میرسد؛ بنابراین میتواند قراردادی خودکار ایجاد شود که با هر خرید، سهم مولف به همان صورت پرداخت شود. در چنین حالتی مولف به جای اینکه دنبال ناشر بدود و مولف نسبت به ناشر بدقولی کند، میتواند با استفاده از یک قرارداد هوشمند حل شود، در این جا کنترل بر قیمتگذاری نیز وجود دارد و شفافیت نقش مهمی را ایفا میکند.
اصل موضوع این است که قدرت را از کانالهای توزیع و خردهفروشها، همه را به مولف منتقل میکنیم و بلاکچین این قدرت را دارد که این کار را انجام دهد، البته بستگی دارد چقدر از این فناوریها بتوانیم بهرهمند شویم. یکی از چالشهای اساسی صنعت نشر، بحث مالکیت فکری است. میدانیم بحث حق تالیف و ثبت حق تالیف و قراردادهای حقوق معنوی مولف و مدیریت کپیرایت، یکی از چالشهای اساسی صنعت نشر در جهان و به تبع آن در کشور است؛ بنابراین میتوانیم یک تحول اساسی در حوزه ثبت این مالکیت ایجاد کنیم که خالق محتوا بتواند در شبکههای مبتنی بر بلاکچین محتوای خود را ثبت کند و محتوا به محض تولید خالق اثر در آنجا ثبت شود.
در هر صورت این قراردادهای هوشمند یک دستورالعملی در اختیار قرار میدهد که علاوهبر قراردادها، مذاکرههای دیجیتالی نیز به راحتی انجام شود و مدیر برنامههای هوشمند این مذاکرات را تسهیل میکنند و آنقدر گفتوگوهای رفت و برگشتی انجام میشود تا به یک قرارداد متعادل برسد و مذاکره انجام شود. همه اینها در بستر بلاکچین قابل تحقق است؛ بنابراین میبینید که با این ایدهها در عمل درآمد در جیب صاحبان اثر ریخته میشود. به نظر میآید چیزی که در حوزه مالکیت فکری، ویژگی اصلی بلاکچین است، ثبت و ضبط همه جهان در بلاکچین است؛ جهانی که همه مالکیتهای فکری و دادههای آن در یک پایگاه داده کاملا عمومی ثبت شده باشد و ناشران و مدیر برنامهها به آن دسترسی دارند و فرد مولف خودش اثرش را آنجا ثبت کرده است. یک بانک اطلاعات عمومی که همیشه هم پویا است و هیچ داده خطایی هم در آن وجود ندارد. اینها، در عمل آرزو است، اگر بتوانیم از عهده هزینههای بلاکچین و مقاومت در برابر تغییر بر بیاییم.
لایه دیگری که بلاکچین میتواند در آن اثر گذار باشد، زنجیره تامین محتواست. چراکه بر کل زنجیره تولید محتوا نظارت میشود، بنابراین شناسایی مسائل سهلتر میشود، یعنی آیا مولف، کتاب را دیر آماده کرده یا ناشر یا ویراستار؟ بنابراین وقتی زنجیره، شفاف دیده میشود ردیابی مشکلاتش به خوبی انجام میشود و آنجایی که قانون کسری و ایراد دارد خودش را نشان میدهد؛ بنابراین میتوانیم نیازهای قانونگذاری را به راحتی کشف کنیم.
یکی دیگر از معضلات، داوری است، یعنی چگونه یک چیزی را با داور به اشتراک بگذاریم و چگونه داورها با هم تبادل داشته باشند. اکنون برخی از مجلههای معروف دنیا با استفاده از بلاکچین، پلتفرمهای مشترکی ایجاد کردهاند که بدون دیدن داورهای دیگر بر بستر بلاکچین با یکدیگر گفتوگو میکنند؛ بنابراین وقتی یکی از داورها متوجه شد که کاری کپی است، داوران دیگر داوری آن کار را داوری نمیکنند.
آیا ایرادها و ابهاماتی در حوزه بلاکچین و آینده صنعت نشر وجود دارد؟
باید بدانیم، آیا واقعا بلاکچین اینقدر خوب و عالی است؟ آیا شفافیت صد در صد مطلوبیت دارد یا خیر؟ ابهامات زیادی در این حوزه است. حق فراموش شدن چه! اگر شما با استادان حقوق آشنا باشید حق فراموش شدن، یک حق انسانی است؛ اما بلاکچین این حق فراموش شدن را از بشریت میگیرد. یعنی همه چیز همیشه وجود دارد و هیچ چیز قابل انکار و پاک شدن نیست؛ بنابراین بلاکچین به حق فراموش شدن توجه نکرده است. قبلا اگر دانشی تولید میشد و بعد از ۱۰ سال میفهمیدیم که اشتباه است آن را حذف میکردیم، اما امروزه در فضای بلاکچین آن مقاله تا ابد وجود دارد؛ بنابراین با این دانش و نوشتههای اشتباه، باید چه کاری انجام دهیم؟
بحث مقاومت در برابر تغییر نیز موضوع سادهای نیست. از هر سه پروژه نوآورانه در جهان، دو مورد آن صد در صد با شکست مواجه میشود. یعنی ۷۰ درصد پروژههای نوآورانه شکست میخورند؛ پس مقاومت در برابر تغییر اصلا ساده نیست و باید به آن توجه کرد؛ علاوه بر اینها، بحثهای زیستمحیطی هم وجود دارد. یعنی آیا تولید کربنی که بلاکچین میکند به نسبت کاغذهایی که چاپ نمیشود به صرفه است یا نه؟
آیا فناوری هوش مصنوعی، تا جایی پیش خواهد رفت که جایگاه انسان را نیز متزلزل کند و بخواهد به نوعی جایگزین او شود؟
مهدیان: یکی از هنرهای انسان این است که قابلیت تسهیل، خلاصه کردن مفاهیم و جمعبندی آنها را دارد. یعنی بحث بلاکچین بحث سادهای نیست و شاید در ابتدا اینقدر قابل فهم نبود. بحث پانتومکانیک، شاید امروز برای خیلیها آشنا شده باشد و شاید بعضیها فکر میکنند که متوجه آن شدهاند. اما هنر انسان، ساده کردن این مطالب با بیان تمثیلها و انواع و اقسام روشهای سادهسازی مفاهیم و در اختیار قراردادن برای دانشجویان و محققان است.
مدلهای مولدی که امروز به سمت آن میرویم سعی میکند چیزی شبیه به آنچه که در واقعیت وجود دارد را بسازد به صورتی که قادر به تشخیص آن هم نباشند. یعنی تشخیص نادرست و واقعیت را دچار اشتباه کنند؛ اما اخرش چه خواهد شد؟ باید به آن داده شود تا این کار را انجام دهد. یعنی باید دادهها را تولید شود و تولید این دادهها کار انسان است. در آخر این انسان است که باید در جایی وارد شود و اگر انسان نباشد، امکان ندارد که سیستمی را هوشمند کنیم. بهنظر من همین مغز کوچک و کم حجم در مقابل سیستمهای عظیم، میتواند خالق ایدههای نوآورانهای باشد که من حداقل چنین توانایی را در ۱۰۰سال آینده در ماشین نمیبینم و گمانم این هست که تولید ماشین از جنس دیگری خواهد بود. اما کل این داستان و وابستگی ماشین به انسان همیشه وجود خواهد داشت؛ چراکه ماشین بدون داده، چیزی نخواهد داشت و این دادهها را انسان در اختیار ماشین میگذارد.