آن چه از مجموع مقالات و یادداشتهای مرتبط با این حوزه به دست میآید، این است که ما در آستانه تلفیق دنیای مجازی و حقیقی هستیم و این را میتوان تعریف آسان این تکنولوژی هم دانست ولی چون در مراحل ابتدایی اجرای آن قرار داریم، نمیتوان به یک تعریف واحد از چیستی متاورس دست پیدا کرد اما با توجه به مفاهیم مشترک در تمام تعاریف و پردازشهای ارایه شده از این تکنولوژی میتوان به این نتیجه رسید که بسیاری از مفاهیم در حوزههای علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی تغییر خواهند کرد و باز تعریف خواهند شد.
با توجه به این که علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی ابزاری است برای رصد، نقادی و اصلاح فرهنگی چه در سطح بینالمللی و چه در سطح داخلی، من توجه اهالی این حوزهها را به پرسشهایی جلب خواهم کرد که این پرسشها مقدمهای است برای پیش تعریفهای جدید در آستانه تکنولوژیای که جهانی جدید خلق خواهد کرد.
با شکلگیری جهان متاورسی و پدید آمدن جهانی نو از خاک کهنه، لازم است که در حوزههای اخلاق متاورسی، فلسفه متاورسی، جامعهشناسی متاورسی، فرهنگ متاورسی و… اندیشمندان حوزههای علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی نسبت به وظیفه ذاتی خود در قبال جامعه عمل کنند و باید زودتر شمع در دست این مسیر تاریک را روشن کنند چون در حال حاضر متاورس همان فیل مولانا است در خانه تاریک.
آنطور که همه اتفاق نظر دارند در این اکوسیستم جدید، انسان میتواند به معنای واقعی کلمه خلق کند و در دنیایی که خلق کرده است به زندگی واقعی (با توجه به مفاهیم کنونی زیستن) ادامه دهد. این زیستن در فضایی نزدیک به فضای واقعیت، شاید در آینده با تعاریف جدید، زیستنی کاملا واقعی تلقی شود؛ از این رو بدون شک، اثرات فرهنگی، اجتماعی، حقوقی و… خواهد داشت واین مثال عرفا که میگویند : المجاز قنطره الحقیقه، مجاز پلی است برای رسیدن به حقیقت، در جهان متاورسی امروز کاملا لمس خواهد شد. همچنین با خلق شخصیتهای جدید و مفهوم آواتار، انسانها در این جهان، چهرههای رادیکالی از خود ارایه میدهند و میتوانند پوستها و جنسیتهای مختلف را برای خود انتخاب کنند و هویتهای جدیدی در اختیار داشته باشند، خانوادههای جدید در جهان متاورس شکل دهند و در سرزمینهای جدید زندگی کنند. این نوع زندگی، مفاهیمی چون مرز، تبعیت، خانواده، جنسیت، قومیت، شهروندی، مدنیت و…را مورد تغییر خواهد داد.
این زیست دوم متاورسی که موازی با زیست نخست واقعی انسان است، اثرات و تعاریف جدیدی به همراه خواهد داشت. این حرکت از زیست متاورسی به زیست واقعی و بالعکس، آیا یگانه خواهد شد؟آیا دو جهان موازی بر هم اثرگذار باقی خواهد ماند؟
وقتی شما میتوانید در متاورس، خانوادهای تازه تشکیل دهید با یک سری آواتارهای دیگر و از سویی دارای یک زندگی دیگر در جهان واقعی هم هستید، مفهوم تازه خانواده چه میشود؟ دوگانه انگاری خانواده مجازی و واقعی چگونه تعریف خواهدشد؟ آیا در مفاهیم به ثنویت خواهیم رسید؟
با توجه به این که خانواده به عنوان کوچکترین نهاد اجتماعی از نظر مفاهیم و شکل تغییر خواهد کرد، تکلیف دیگر نهادهای اجتماعی چه خواهد بود و در آینده شکل و تعریف آنها به چه صورت است؟
با توجه به اینکه میتوان پوستههای مختلف شخصیتی را در جهان متاورس انتخاب کرد و یک شخص سفید پوست در جهان واقعی میتواند فردی سیاه پوست در آن جهان باشد و بالعکس، مفهوم نژاد چه میشود؟
با توجه به خلق شهرهای جدید و مرزهای جدید، و نوع انتقال میان سرزمینی، مفاهیم جهانی شدن چه تغییری خواهند کرد؟ مدنیت چه باز تعریفی خواهد داشت؟ و هزاران هزار سوال دیگر…
نکتهای که باید اشاره کنم این است که بعضیها معتقد هستند که این فضای مجازی و متاورس مانند یک توهم برای بشر است، باید در جواب گفت اگر تعداد چشمگیری از افراد این توهم را مشاهده کنند و در لمس آن دارای احساسات مشترک باشند، آیا این توهم تبدیل به واقعیت نشده است؟
همانطور که خواهیم دید با خلق جهان جدید و موازی با جهان واقعیت با تمام تفاوت و شباهتهای هر دو جهان، بسیاری از مفاهیم انیس شده با ما که سالهاست به عنوان یک قطعیت در آمده تغییر خواهند کرد، علوم انسانی پوست خواهد انداخت و دوباره چرخه اندیشه به گردش در خواهد آمد.
در این مطلب سعی من بر آن بوده که با توجه به آنکه در ابتدای مسیر این جهان جدید و تازه هستیم، توجه اهالی سرزمین علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی و همچنین آنها که در راه توسعه و درک این تکنولوژی در تلاش هستند، به عنوان چراغ در دستان راه زیست نوین را جلب کنم، چون هر چه زودتر در این ورطه قدم گذاشت، میتوان با مسایل بی سردرگمی و جدیتر برخورد کرد.