به گزارش ستاد راهبری فناوریهای هوشمند حوزههای علمیه، یکی از مهمترین و اثرگذارترین حوزههایی که هم از بعد تأثیر آن بر بخش اقتصادی و پتانسیلهای کسبوکاری و هم اثرات فرهنگی و اجتماعی، تغییرات قابل توجهی را با خود به همراه داشته است، توسعه فناوریهای حوزه ارتباطات و بهتبع آن توسعه ابعادی همچون اقتصاد دیجیتال از جمله این آثار مثبت است.
اقتصاد دیجیتال را میتوان «انجام فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی بر بستر فناوری اطلاعات و ارتباطات» تعریف کرد، که در این اقتصاد نوین شبکهسازی دیجیتالی و توسعه زیرساختهای ارتباطی، بستری جهانی فراهم میآورد که در آن افراد و سازمانها با تجهیز به راهبردها به تعامل با یکدیگر، انجام فعالیتهای اقتصادی، همکاری و جستجوی اطلاعات میپردازند.
بنا بر تعریفی دیگر، اقتصاد دیجیتال اقتصادی است که قسمت اعظم آن بر پایه فناوریهای دیجیتال شامل شبکههای ارتباطی، رایانهها، نرمافزارها و سایر فناوریهای اطلاعاتی استوار است.
اقتصاد دیجیتال بهصورت کاملا بنیادین شیوه تولید و بازاریابی کالا و خدمات شرکتها را تغییر داده و بهبود داده و درواقع مدلهای جدید از کسبوکار را در حوزههای مختلف به ارمغان آورده است.
به طور کلی، تعریف مفهومی گستردهای از اقتصاد دیجیتال وجود ندارد، اما بوخت(Bukht) و هیکس (Heeks) در سال ۲۰۱۷ چارچوبی مفهومی برای فهم هرچه بهتر از اقتصاد دیجیتال ارائه دادهاند.
این مدل به تبیین حوزه مرکزی محدود و وسیع از اقتصاد دیجیتال پرداخته است؛ بخش هسته مرکزی و حوزه محدود، مربوط به بخش تولیدات ICT بوده و دربرگیرنده خدمات دیجیتال مختلف همچون برونسپاری خدمات مرکز تماس و خدمات اقتصاد پلتفرمی همچون گوگل است. اقتصاد دیجیتال حوزه وسیعتری از بخش دیجیتال دارد و بیشتر فعالیتهای اقتصادی فعال در سطح دیجیتالی را پوشش میدهد.
نکته قابل توجه آن است که اقتصاد دیجیتال در نقطه مقابل اقتصاد سنتی قرار داشته و به طور فزایندهای با اقتصاد فیزیکی یا آفلاین درهمآمیخته شده است و این ترسیم شفاف از اقتصاد دیجیتال را مشکلتر میکند.
حوزه وسیعتر از اقتصاد دیجیتال که تمام فعالیتهای اقتصادی مبتنی بر فناوریهای دیجیتالی را پوشش میدهد، بهعنوان اقتصاد دیجیتالی شده در نظر گرفته میشود که ناظر بر دیجیتالی شدن حوزههای مختلف کسبوکار است.
این گستره وسیع، کسبوکارهای الکترونیک (معاملات کسبوکار مبتنی بر ICT) و زیرمجموعه آن، تجارت الکترونیک (معاملات تجارت خارجی مبتنی بر ICT)، تصمیمگیری الگوریتمی در کسبوکار (که درمجموع اقتصاد الگوریتمی نامیده میشود)، استفاده از فناوریهای دیجیتالی خودکار در تولید شامل انقلاب صنعتی چهارم و کشاورزی دقیق، اقتصاد اشتراکی (همچون حملونقل اینترنتی) و پلتفرمهای نیروی کار آزاد آنلاین تحت عنوان «اقتصاد گیگ» را پوشش میدهد.
فعالیتهای مبتنی بر اقتصاد اشتراکی و اقتصاد گیگی هر دو بخش اقتصاد دیجیتال و اقتصاد دیجیتالی شده را در برمیگیرد. اما همانگونه که در شکل ارائهشده است، نمیتوان حدومرز دقیقی برای تفکیک این ابعاد از همدیگر مشخص کرد و نقاط اشتراک زیادی نیز باهم دارند.
رشد اقتصاد دیجیتال، نتیجه توسعه و پذیرش فناوریها و نوآوریهای جدید در طی چندین دهه است که ریشههای شکلگیری آن شامل ظهور گسترده بازار کامپیوترهای شخصی در اواسط دهه ۱۹۸۰، افزایش ابزارهای طراحی دیجیتال و تجهیزات رباتیکی بهمنظور تولید در دهه ۱۹۹۰، رونق برونسپاری بخشی از فعالیت شرکتها در دهه ۲۰۰۰ و توانایی در حال رشد شرکتهای چندملیتی (MNEs) برای استفاده بهتر از دستگاههای اطلاعاتی متفاوت و بهبود همکاری است.
امروزه، ادغام زنجیره تأمین بهعنوان بخشی از توسعه دستگاههای کسبوکار دیجیتال در حال اتفاق است و این موضوع با سرعت نسبتاً کند در بسیاری از کشورهای در حال توسعه نیز درحال وقوع است.
دیجیتالی سازی، تمامی بخشهای زنجیره تأمین شرکتهای تولیدی در سطح جهانی، از تدارکات داخلی و مدیریت تأمینکنندگان تا فرآیندهای داخلی و مدیریت مشتری را تحت تأثیر قرار میدهد.
تأثیر کامل اقتصاد دیجیتال تنها زمانی آشکار خواهد شد که تمام ویژگیهای مربوط به این اقتصاد به بلوغ کامل رسیده، یکپارچهشده و به طور گستردهای مورد استفاده قرار گیرند.
سیر صعودی پیشرفت و عرضه محصولات و اختراعات جدید، فراتر رفتن سرعت دسترسی به فناوری از یک حوزهی جغرافیایی یا یک طبقه اجتماعی خاص و همچنین نگاه به فناوری بهعنوان خالق دستگاههای جدید، از دیگر عوامل رشد و توسعه اقتصاد دیجیتال است.
با این حال، عوامل مختلفی مانند خطرات امنیت داده، فشارهای محلیسازی و همچنین جمعآوری دادهها و نگرانیهای مربوط به حفظ حریم خصوصی، ممکن است به طور قابل توجهی سرعت توسعه آن را کاهش دهند.